
دکتر حسین آخانی :
وقتی به کشورهای غربی سفر میکنی، در اثر تبلیغات سوء رسانهها مردم تصور غلطی در مورد ما ایرانیان دارند. آنها فکر میکنند که مردم ایران به شدت با غرب و مردم آن مخالفند. بسیاری از آنها حتی از مسافرت به ایران وحشت دارند. ولی وقتی به ایران سفر میکنند، چهرهای کاملا متفاوت میبینند، مردمیمیهماننواز و به شدت خارجی دوست، مردمیکه حاضرند تمام حقوق ماهیانه را خرج کنند تا سفره رنگینی برای میهمانان خارجی ترتیب دهند.
این نحوه برخورد با خارجیان به قدری افراطگونه است که اغلب کسانی که من میشناسم در سالهای اخیر به ایران سفر کردهاند دوست دارند هر سال به ایران بیایند. کم نیستند خارجیانی که به ایران میآیند و در سایه همین همراهی و همکاری ما ایرانیان ذخایر ژنتیکی و آثار باستانی ما را بدون هیچ مشکلی از کشور خارج میکنند.
متاسفانه این میهماننوازی افراطی به شکل دیگری گریبانگیر منابع طبیعی کشور و بهخصوص گیاهان وارداتی شده است. چند وقت پیش به مناسبت هفته منابع طبیعی تقریبا همه مقامات تراز اول کشور با آبپاشی در یک دست و نهالی در دست دیگر با کاشت گیاهانی که اغلب با سرزمین ایران بیگانهاند میزان علاقهمندی خود را به درختکاری به نمایش گذاردند. البته در کنار این حرکتهای نمادین شبانه نیز تعداد زیادی از درختانی که روزی اسلاف این درخت دوستان، بر زمین ایران غرس کرده بودند را قطع میکنند و یا دستور شمارش دهها هزار درخت را صادر میکنند تا در آخرین باقیماندههای جنگلهای دوران سوم زمینشناسی قطع شوند، تا شاید سال دیگر در همین روزها نهالهایی از درختانی که کمتر کسی به بیگانه بودن آنها شک میکند در ویرانهای که به نام جادهسازی در گلستان ایران زمین ایجاد شده است کاشته شود!
همین چند وقت پیش بود آقای اینانلو - که یکی از برنامهسازان ماهر و به حق از عاشقان طبیعت این مرز و بوم است - در یکی از برنامههای تلویزیونی سخن نادرستی را از قول یکی از همکاران دانشگاهی مطرح کردند که تعداد گیاهان ایران معادل قاره اروپاست: (البته به این شرط که عدد 7300 را معادل 12500 فرض کنیم)! هرچند که در اهمیت کیفی ذخایر ژنتیکی کشور تردیدی نیست ولی طرح ادعاهای نادرست ژورنالیستی این ذهنیت را در بیننده ایجاد میکند که ایران از نظر ذخایر ژنتیکی بسیار غنی است و مدیرانی که بسیار مقطعی فکر میکنند اشکالی نمیبینند بخشی از این ذخایر قربانی پروژههای توسعهای شود. بارها مسوولان منجمله آخرین آن رئیس یا معاون سازمان جنگلها و مراتع مدعی شدهاند که ایران از نظر ذخایر ژنتیکی رتبه پنجم را در جهان دارد. اما این سوال مطرح است که راستی کشوری که از نظر ذخایر ژنتیکی و تعداد گونههای گیاهی تا این حد بیهمتاست، چرا این بزرگواران در این روزها حاضر نیستند یکی از همین چندین هزار گونه باارزش گیاهی کشور را در هفته منابع طبیعی بر زمین خودی بکارند؟ آیا هیچوقت این عزیزان به فکرشان خطور کرده است که کاج (Pinus eldarica)، سرو نقرهای (Cupressus arizonica)، اقاقیا (Robinia pseudoacacia)، آتریپلکس (Atriplex canescens)،کهور پاکستانی آمریکایی (Prosopis juliflora) و اکالیپتوس (Eucalyptus camaldulensis) از سرزمینهایی آمدهاند که نه آب و هوای آنها با ما یکی است و نه رشد چنین گیاهانی نشانی از توانمندی برنامههای جنگلکاری دارد. عجیب آن است که عشق به کاشت اینگونهها به حدی شدید است که حاضرند درست در مرکز مناطقی که قانونا به نام پارک ملی ثبت شدهاند، توسط همین گیاهان وارداتی اشغال شوند. نمونه آن کاشت گیاهان وارداتی در عمق پارک ملی سرخه حصار توسط شهرداری است و یا کاشت آتریپلکس در جنوب پارک ملی گلستان که سالها پیش صورت گرفته و یا اجرای پروژههای وسیع کشت گونههای وارداتی در منطقه حفاظت شده جهان نما در استان گلستان است.
Cupressus arizonica
Prosopis juliflora
Pinus eldarica
Robinia pseudoacacia
Atriplex canescens
Eucalyptus camaldulensis
تاثیرات مخرب سوزنی برگان
بحث در مورد جنگلکاری و نقد علمیپروژههای احیای مراتع در این مقاله نمیگنجد اما لازم است در این نوشتار از نظر علمیفقط به جنبههای منفی پروژههای گسترش سوزنی برگان اشاره شود. انتظار میرود که مدیران و کارشناسان سازمانهای مسوول مانند سازمان جنگلها و مراتع، سازمان حفاظت محیط زیست و شهرداری پاسخی درخور به این انتقادات بدهند.
1- از 7300 گونه گیاهی ایران فقط 6 گونه سوزنی برگ وجود دارد که جزو فلور طبیعی ایران هستند که عبارتند از: زربین یا سرو (Cupressus sempervirens) چهار گونه از جنس ارس (Juniperus spp. ) و سرخدار (Taxus baccata) .زربین یا سرو گیاهی است که با آب و هوای مدیترانهای سازگار است و از دیرباز در ایران کاشته میشده است. ارس از گیاهان کوهستانی است که اغلب در مناطق مرتفع البرز و کوههای خراسان و کپه داغ و بهطور پراکنده در زاگرس دیده میشود. سرخدار نیز از گیاهان در حال انقراض ایران است که رویشگاه طبیعی آن جنگلهای اطراف گرگان و یک جمعیت آن نیز در پارک ملی گلستان وجود دارد. کاج که تقریبا در تمامینقاط ایران کاشته میشود گیاهی خارجی است و تقریبا از اجزای اصلی پروژههای احداث کمربند سبز در تهران و سایر شهرهای ایران است. اینگونه احتمالا از قفقاز به ایران آورده شده است. تمامیگونههای سوزنی برگ دیگری که در ایران کاشته میشوند نیز منشا خارجی دارند مانند سرو نقرهای که از آمریکا به ایران آورده شده است.
2- کاشت سوزنی برگان را میتوان نوعی تهاجم به طبیعت ایران قلمداد کرد که اتفاقا 335 دهه پیش آمریکاییها جهت اهداف اقتصادی در بسیاری کشورها منجمله ایران و برزیل فرهنگ آن را گسترش دادند. دلیل این کار نیز آن است که این گیاهان عمدتا از رشد سریعی برخوردارند و قادر به رشد در خاکهای فقیر هستند. در ضمن چون بخش عمده بیوماس آنها در تنه ذخیره میشود برای صاحبان شرکتهای تولید چوب به صرفه است.
3-با گسترش دانش بشری و پی بردن به اشتباهات گذشته نه تنها کشت اینگونهها توصیه نمیشود بلکه تقریبا تمامیکشورهای پیشرفته به این نتیجه رسیدهاند که خسارت کاشت گونههای سوزنی برگ به مراتب بیشتر از سود آنهاست. بر اساس آخرین یافتههای علمی که در کتاب اکولوژی گیاهی
(Schulze et al. (2005 آورده شده است میتوان به ضررهای زیر اشاره کرد:
- الف- تعادل دمایی: ریزش فصلی برگها در درختان برگریز باعث میشود که در زمستان و بهار تبادلات انرژی در سطح خاک و در تابستان در اشکوب بالایی درختان صورت میگیرد. در ابتدای بهار که هنوز درختان برگ ندارند، دمای خاک و بقایای گیاهی سطح خاک به سرعت افزایش مییابد. در نتیجه گرم شدن زمین پوشش گیاهی کف جنگل نیز فعال میشود. لذا بسیاری از گیاهان علفی و به خصوص ژئوفیتهای بهاری رشد میکنند. رشد این گیاهان هم باعث افزایش تنوع زیستی میشود و هم ذخیرهسازی مواد غذایی در اکوسیستم را افزایش میدهد. جالب آن است که گیاهان علفی زمانی از نیترات خاک استفاده میکنند که ریشه درختان هنوز فعال نیست ولی سوزنی برگها به دلیل پوشش دائمیبرگها از نفوذ نور خورشید به سطح زمین جلوگیری میکنند. فقدان نور مانع از تشکیل و رشد جامعه گیاهی در بستر میشود. خاک سرد نیز مانع از تجزیه بقایای گیاهی میگردد.
- ب: تعادل آبی: سطح کل برگها و شاخههای سوزنی برگها از پهن برگها بیشتر است. ولی میزان تعرق در سوزنی برگها و پهنبرگها تقریبا برابر است که علت آن کمتر بودن تبادلات روزنهای سوزنی برگان است. در نتیجه درختان سوزنی برگ مقدار آب بیشتری را روی شاخ و برگ خود نگه داشته و مجددا در اثر تبخیر از دست میدهند (نگاه شود به شکل.) طبق مطالعات انجام شده سوزنی برگان در مقایسه پهن برگان از رسیدن بیش از 20 درصد حجم باران به سطح خاک جلوگیری میکنند. این مقدار در کشور ایران که آب و هوای گرم وخشک دارد به مراتب بیشتر است و باعث جلوگیری از ذخیرهسازی آب میشود. به همین دلیل جهت تقویت منابع آبهای زیرزمینی در کشورهای اروپایی سعی در کاهش جنگلهای سوزنی برگ و جایگزین کردن آنها با پهن برگها مینمایند.
- ج: تعادل مواد غذایی: در میزان استفاده از نیترات خاک تفاوت فاحشی بین سوزنیبرگان و پهن برگان وجود دارد. فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز در سوزنی برگان به مراتب کمتر از پهن برگان است. این گیاهان عمدتا ازت را به شکل آمونیوم جذب میکنند. لذا نیترات خاک در جنگل سوزنی برگ شسته شده و باعث افزایش اسیدیته خاک میشود. درختان پهن برگ به دلیل غنای پوشش کف، مقدار نیترات بیشتری جذب میکنند و لذا از شستوشوی نیترات خاک جلوگیری میشود. از آنجایی که بخش عمده فلور ایران را گیاهان قلیاییپسند تشکیل میدهند، افزایش اسیدیته خاک مانع از رشد بسیاری از گیاهان میشود.
- د- تشکیل هوموس: در زیر درختان سوزنیبرگ هوموس خام (تجزیه نشده) انباشته میشود. ولی هوموس زیر درختان پهن برگ بیشتر قلیایی بوده و از مواد غذایی غنی است. موجودات تجزیهکننده هوموس در زیر درختان پهن برگ بسیار غنی و فعال هستند. وجود رزین و سایر متابولیتهای ثانویه مانع از تجزیه هوموس در خاک سوزنی برگان میشود. ظرفیت تبادل کاتیونی در حین تجزیه برگهای پهن برگان نسبت به سوزنی برگان بالاست. لذا تشکیل هوموس در زیر درختان پهن برگ سریعتر و بهتر انجام میشود. بهطور طبیعی سوزنی برگان در خاکهایی که از نظر غذایی فقیر و اسیدیترند رشد میکنند.
4- با توجه به توضیحات ذکر شده مشخص است که کاشت سوزنی برگان و به خصوص گونههایی که قبلا اهلی شدهاند کاری آسان و بیدردسر است، چون این گیاهان در خاکهای فقیر امکان رقابت بیشتری نسبت به سایر گیاهان دارند. از طرفی خود باعث فقر بیشتر خاک و کاهش شدید تنوع زیستی میشوند. از بین رفتن گونههای بومی یکی از اثرات منفی کاشت این درختان است. حدود 25 درصد گونههای گیاهی ایران بومیو منحصرا در محدوده جغرافیایی ایران رشد میکنند. بسیاری از گیاهان بومیدارای جمعیتهای کوچکی هستند و در جاهایی رشد میکنند که امروزه به مناطق شهری و کشاورزی تبدیل شدهاند. معمولا بسیاری از این گیاهان میزبان لاروهای حشرات بوده و یا بهطور همزیست با قارچها زندگی میکنند. کاشت سوزنی برگان (و البته هر گیاه وارداتی دیگر) به راحتی میتواند شانس بقا و زندگی این حشرات و قارچها را گرفته و در چرخههای اکولوژیکی اخلال ایجاد میکنند.
5- تفاوت عمده بیولوژیکی درختان سوزنی برگ با گیاهان پهن برگ و به خصوص گیاهان بوتهای و علفی در نوع گردهافشانی آنهاست. سوزنی برگان توسط باد گردهافشانی میکنند ولی گیاهان علفی و درختچهای عمدتا توسط حشرات گردهافشانی میشوند. با جایگزین شدن سوزنی برگان در جامعه گیاهی غنای فون نیز کاهش مییابد. از طرفی با تخریبهای صورت گرفته در خاک و آبیاری مصنوعی، علفهای هرز و مهاجم و به خصوص گونههای خارجی، اطراف درختان سوزنی برگ را پر میکند که خود تهدیدی برای بقای سایر گیاهان خودروی منطقه میشود.
نتیجه آنکه، آنچه امروز به نام ایجاد جنگلکاری با سوزنی برگان انجام میگیرد بیشتر به جنگلخواری شبیه است تا جنگلکاری. چون هم باعث تخریب جنگل و مراتع طبیعی میشود و هم سودهای سرشاری را نصیب پیمانکاران و مشاوران این پروژهها میکند. انتظار میرود مسوولان محترم سازمانهای مسوول توجه بیشتری به ذخایر ژنتیکی بومی این کشور مبذول دارند. فلور ایران دارای صدها گونه گیاهی مفید و زیباست که اگر کمی دانش و درایت به کار گرفته شود به راحتی میتوان با صرف هزینههای ناچیز با حفاظت از مناطق طبیعی شهری و یا استفاده از گونههای بومی در مناطق تخریب شده از تهاجم گونههای بیگانه به طبیعت ایران جلوگیری کرد. البته یک شرط دارد و آن افزایش دانش مدیران و کارشناسان مسوول و اختصاص بودجههای پروژههای جنگلکاری به حفاظت از طبیعت است. اگر هم حاضر نیستند برای حفاظت هزینه کنند، دست از تخریب طبیعت بردارند که ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان!
منبع: وب سایت روزنامه اعتماد ملی
